کلید موفقیت

به سوی روشنایی و کمال

کلید موفقیت

به سوی روشنایی و کمال

بایگانی

تا خدا هست 

 ڪسے تنهانیست

 او همین جاست

 کنار من و تو 

 هر لحظه منتظر است 

 تا بہ سویش بدویم از سرشوق 

 تا صدایش بزنیم ازسر عشق

 و بفهمیم ڪہ او مونس واقعے خلوت ماست



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۵۹
محسن قدرتی

ﺩﺭﯾﺎ ﺍﮔﺮ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﺳﻨﮓ حق ﺩﺍﺭﺩ

ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻋﺎﺷــــﻖ ناﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﺳﺖ


ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﻦ! ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯽ ﺑﺎ خوﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ

ﭼﯿﺰﯼﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺸﺖ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺳﺖ


فاضل نظری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۵۶
محسن قدرتی

مردم اینجا چقدر مهربانند

دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند. 

دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتند و چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری و دیدند هوا گرم شد،

 پس کلاهم را برداشتند و چون دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند و چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند. خواستم در این مهربانکده خانه بسازم،  نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز ....!

 

روزگار جالبی است، "مرغمان " تخم 

نمیگذارد ولی هر روز" گاومان"  میزاید!


حسین پناهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۵۳
محسن قدرتی




میان آرزو و معجزه 

دیواری است به نام اعتماد 

اگر می‌خواهی به آرزویت برسی 

به مهربانی خدایت اعتماد کن

همچون نوزادی که هرگز نگران

وعده بعدی غذایش نیست 

زیرا به مهر مادرش ایمان دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۴۹
محسن قدرتی



 

 - سنجاق تنها چیزی از آهن است که برای وصل آمده نه فصل.

 

- کسی که فکر می کند داناییش کامل است مانند کسی است که در درون خانه قفلی بر روی خود زده باشد.

 

- وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.

 

- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.

 

- به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

 

- به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

 

- به نگاهم خوش آمدی.

 

- قطره ی باران، اقیانوس کوچکی است.

 

- هر درخت پیر، صندلی جوانی می تواند باشد.

 

- برای اینکه پشه ها کاملا ناامید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون می گذارم.

 

- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده ی محبوس است.

 

- غم، کلکسیون خنده ام را به سرقت برد.

 

- بلبل مرتاض، روی گل خاردار می نشیند!

 

- پرنده پرواز را بیشتر از گام برداشتن دوست دارد.

 

- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.

 

- عمری برای مردن فرصت دارم.

 

- اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.

 

- ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.

 

- با اینکه گلهای قالی خوار ندارند، مردم با کفش روی آن پا میگذاردن.

 

- سایه چهار نژاد یک رنگ است.

 

- گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.

 

- دلم برای ماهیها میسوزد که در ایام کودکی نمی توانند خاک بازی کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۳۴
محسن قدرتی


 

- پادشاهان مردم دوست، برگزیدگان پروردگارند.

 

- اگر امیدواری که رنجت بار نیکو دهد هرگز گفتار آموزگاران را خوار مدار و از فرمانشان سر مپیچ.

 

- بیدارترین، هشیارترین، و پسندیده ترین کسان، دانای سالخورده ای باشد، که دانش به تجربت آموخته است. 

 

- آن که در طلب کمال است باید خردور و با دانش باشد.

 

- به بسیار گفتن آبروی خود مبر.

 

- اگر پرسند کیستی باید هنرهای خویش را بشماری.

 

- باید پیوسته به پروردگار بی همتا رو آوریم، در هر کاری او را بینا دانیم و باور کنیم که روزی ده مختار اوست.

 

- از مایهی نگرانی و تشویش خاطر است.

 

- در حق کسی که قدر نیک مردی نشناسد، نیکی نشاید.

 

- گشاده دلان، بختیارانند.

 

- آسوده حال، کسی است که بردبار است.

 

- آن که آرزوی سروری دارد، باید هنر بسیار داشته باشد.

 

- هرگز در کژی و کاستی نمی کوبد و جز ره رادی و راستی نمی پوید.

 

- هفت چیز نشان بی خردی است: خشم آوردن بر بی گناه، بخشش به ناسزاوار، ناسپاسی به یزدان، پراکندن راز، دست زدن به کار ناسودمند، اعتماد به مردمان نا استوار، لجاج و ستیهندگی در درغگویی.

 

- هنر خردمند در این است که عیب خویش را دریابد و به رفع آن بکوشد.

 

- چون به کسی اجازه دادی که در حضورتو سخن بگوید بر او درشتی و تندی مکن و بمان تا سخنش را به پایان برد.

 

- چون دل، راست اندیش و زبان راستگو باشد در کاستی و نادرستی بسته می شود.

 

- دوستان برای نخجیر دشمنان چون تیر و پیکان اند.

 

- از دانش آموختن هیچ زمان ناآگاه نمان، گرچه در این راه رنج ها کشی، مبادا که دلت از آموختن ناتوان و آشفته گردد.

 

- خود را به هوس نزدیک مکن که خرد از تو روی بر می تابد.

 

- آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کند تا آنچه می گویید.

 

- هر که از سرنوشت دیگران پند نگیرد دیگران از سرنوشتش پند خواهند گرفت.

 

- بخیل برای ثروت خود نگهبان است و برای ارث انباردار.

 

- تن به تن آسانی و کاهلی نباید سپرد. کاری باش و از این راه شادی و آسایش فراهم کن.

 

- رشک بردن زهر جان است و همنشینی و همزبانی با مردمان سخن چین و دوروی پر گزند.

 

- مرگ نادان به از زندگی اوست.

 

- دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد.

 

- در نظر مردم سخن سنج، قدر سخن بیش از گنج است.

 

- برترین دانشها یزدان پرستی است. 

 

- اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه میسپاری.

 

- در آیین خرد در هر کاری اندیشه باید.

 

- برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است.

 

- به نزدیک خردمندان چهار چیز بر پادشاهان عیب است: ترسیدن در میدان جنگ، گریز از بخشندگی، خوار داشتن رای خردمندان، شتاب زدگی و نا آرامی و بی قراری در کارها.

 

- سخنی که سودی در آن نیست نگفتن بهتر، چه سخن بی سود در مثل، مانند آتشی است که دودش بسیار و گرمی و فروغش سخت اندک باشد.

 

- برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست.

 

- فرخنده روزگار کسی است که اهرمن او را از راه راست بیرون نبرد و همواره بی گناه زندگی کند.

 

- آن کس بر خویشتن نگهبان دارد که برای رسیدن به هوس و آرزوهای کوچک قدر نیکخویی و جوانمردی را نشکند و اگر فزونی و کامیابی بد روزگار را دید تن به پستی و زبونی نسپارد.

 

- بخشنده ی نیکخوی آن کس است که به بخشش جانش را آراسته گرداند. دور از جوانمردی است که بخشنده بر آن کسی که چیزی به او داده یا خیری رسانده منت نهد.

 

- ده چیز بر ده گروه، خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است: دروغ گفتن به فرمانروا، سپهبدی که زربرسپاه خویش نپراگند، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود. تنگ مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد، خردمندی که زود خشم بود و به چیز کسان طمع ورزد، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد، آنکه کارگاه و یا بنیادی سترگ را به کاهلی سپارد، و بی خردی که خردجوی نباشد.

 

- آدمی باید از گناه بپرهیزد و هر چه را به خویش نمی پسندد به دوست و دشمن خود روا ندارد.

 

- زورمندترین و پر گزنده ترین اهرمن آز است که دیوی است ستمکار و دیرساز.

 

- در خوردن اندازه نگه دار که پر خوردن مایه ی زورمندی نیست.

 

- چون دانستی که خدا از خاکت آفریده گردنکشی و خودرایی مکن.

 

- اگر بخردی هرگز گرد بدی مگرد، که نیکوترین کسان آن بود که بیرون و درونش پاکیزه و نیک باشد.

 

- هر که را زر و سیم و خواسته است باید در خرج کردن اندازه نگه دارد، نه چندان گشاده دست باشد که مدتی کوتاه بی چیز و بینوا گردد و نه چندان در نگهداری آن بکوشد و بر خود سخت بگیرد که به مال اندوختن و خست طبع منسوب و معروف شود. 

 

- فرو ریزی سلسله های بزرگ از آن جهت است که بر کارهای بزرگ کاردان خرد و نادان گماشتند و دیگر آنکه دانش را و اهل دانش را دشمن داشتندی.

 

- خودرایی و خودبینی، همه کام و مراد خود طلبیدن و دیگران را نامراد و خوار و زبون خواستن، راه اهرمن و دل به بهی و نیکی سپردن راه یزدان است.

 

- شاه به دانایی و خاطر نگه داشتن مردمان نامبردار است نه به خودستایی و کبر و خودبینی و بیدادگری.

 

- دیو خشم چنان پر جوش و خروش است که هوش و خرد را زبون خویش می کند؛ دیوی پر آژنگ چهر که به هیچ مهربانی آرام نگیرد.

 

- درگاه فرمانروا بسان دریاست، جویندهای از دریا ریگ به کف می آورد و دیگری در شاهوار.

 

- سخنهای بلند و نیکو را فراموش مکن که سخن بر تخت شاهی تاج است.

 

- کسی که دلش از بیم نداری و بینوایی نلرزد وجودش همیشه لبریز شادی است.

 

- بدخو چنان به رنج اندر است که از زندگانی و تندرستی و خواسته لذت نمیبرد.

 

- سنگین ترین چیزها برای آدم بار گناه است.

 

- بهترین خو، سازش و آشتی خواهی است.

 

- بیهوده گویان پند آموزند، زیرا هشیاران عیب ایشان را به دیده می نگرند و از بیهوده گویی میپرهیزند.

 

 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۰۶
محسن قدرتی

 

 

- شما رهبر ارکستر سمفونیک افکار و احساسات خویش هستید. نباید گامهای خود را با صدای طبلو شیپور دیگران هماهنگ کنید. گوش به نوای درون خود بسپارید. نواهایی که از درونتان برمی خیزد شد را هدایت کنید.

 

- ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم، ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم.

 

- وقتی یک دانه ی گیاه میکاری، هزاران هزار دانه می شود، همه اش برای تو. وقتی یک گل به کسی میدهی، هزاران هزار گل از دیگران میگیری؟ میدانی عزیز، تو روی گنج داری زندگی می کنی و امیدوارم این را بدانی.

 

- سلیمان باش و دستور بده. به خشمت بگو: برو آن طرف بایست. برو و بر سر تکبرم خالی شو. به قهرت بگو: شما بفرمایید و بین من و جناب دروغ قهر برقرار کنید. به دیو درونت قاطعانه بگو: نه، من غلام تو نیستم. تو غلام منی. مانند سلیمان ملک وجودت را فرمانروایی کن. 

 

- خیلی خوب است که انسان زیبایی ها و خوبی ها را ستایش کند و خوبی های مردم رابیان کند آن وقت اگر این ستایش برای خود حق باشد برمی گردد به حق ولی اگر این ستایش را برای این کرد که به یک چیز دنی و حقیری برسد آن وقت این ستایش مانع میشود بین انسان وحق، و نشانه ی دلبستگی به این دنیا است.

 

- مشکل فرصتی است تا چیز مسی در وجودت را به طلای ناب تبدیل کنی.

 

- کسی که بینایی را خلق کرده است، یقینا بیناست. یک کور نمی تواند بینایی را خلق کند، پس او تو را می بیند، از او کمک بخواه.

 

- انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را برگزینیم، از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم؛ ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد، حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست...

 

- هیچ دعایی بالاتر از این نیست که خدا ما را از خودش دور نکند و هیچ دردی هم بالاتر از درد هجران نیست.

 

- اگر می گویند ذکر کنید، منظور این نیست که یک تسبیح دستمان بگیریم و بگوییم: یا الله، یا رحمان یا رحیم و..، اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشد. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان، توی رفتارهایمان، در ظاهر و باطنمان و در صحبت کردنمان باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس به اسماء الله ذاکر نباشد زندگیش سخت و معیشتش تنگ می شود.

 

- در زندگی مهم این نیست که به ایده آل زندگی تان برسید، بلکه مهم این است که در مسیر رسیدن به ایده آل زندگی تان حرکت کنید.

 

- احوال پرسی های ما به صورت تعارف در آمده و سریع تمام می شود، ولی وقتی می گوییم حال تو چطوره؟ یعنی واقعا دلم میخواهد بدانم و میخواهم بیایم در زندگی تو و بدانم چه نیازی داری؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسیم خیلی از مشکلات حل میشود.

 

- عشق اشتراک در مسیر است. هر دو نفری که میخواهند با هم ازدواج کنند اولین سوالی که باید از هم بپرسند اینست که تو داری کجا می روی؟ اگرهردو نفر گفتند دارند بسوی خداوند می روند اینها عاشق هم می شوند، و گرنه هرکدام در یک ایستگاهی پیاده می شوند، انسان باید برود تا برسد به آن ایستگاه نهایی که دیدار پروردگار است.

 

- دروغ خودش جهنم است، به محض اینکه آدم دروغ می گوید نظام فکری اش به هم می خورد و تمرکز حواسش را از دست میدهد و کم حافظه می شود. چون آدم دروغگو اضطراب دارد ودلش هم نمی خواهد که فاش بشود و هر دروغ آدم را به دروغ دیگری می کشاند و یکی دو تا دروغ انسان که فاش شد هویت او زیر رسوال میرود؛ شخصیت اجتماعی انسان و حضور آدم در جامعه به هم می خورد و این ادامه پیدا می کند تا قیامت وبه شکلهای دیگری ظهور پیدا می کند و این طور نیست که شما را به خاطر دروغ مجازات کنند، بلکه خود این دروغ مجازات شماست.

 

- شیطان الزام نمی کند بلکه افشا می کند و کارشیطان افشاگری است، شیطان یک مقدار علف دستش می گیرد و می آورد جلوی دهان آدمها، اگر کسی قاپ زد و علف را خورد معلوم است که خود او در عالم بهایم بوده و گرنه اگر انسان باشد که علف نمی خورد، شیطان قادر نیست کسی را اجبار کند.

 

- اگر کسی را که خطایی از او سرزده خواستید ببخشید یک راه آن است که به او بگویید تو را بخشیدم و او را رها کنید، ولی یک راه دیگر اینست که آن نقصانی که در او هست و به سبب آن نقصان این بی ادبی و ظلم در او حادث شده را از او بگیرید و تبدیل به کمال کنید و این بهترین راه بخشش است.

 

- قناعت به این منظور نیست که انسان بی عرضه شود و کار نکند و دنیا طلب نباشد، بلکه قناعت یک اختیار است و قانع کسی است که در عین امکانات می گوید اینها مزاحم من است و اینها را نمی خواهم، و امکانات خودش را صرف خیر و خوبی کند.

 

- از دست هیچ کس نباید عصبانی شد چون آدمها در یک مسیر و با یک فضا، ژنتیک و وراثت خاصی آمدند وارد این عالم شدند و یک چیزهایی هم روی آنها اثر گذاشته، شما اگر می توانید آنها را بهتر کنید و گرنه عصبانیت معنی نمیدهد.

 

- این عالم قانون دارد و این طور نیست که انسان دروغی بگوید وبعد خیرات و برکات به او برسد.

 

- همه ی عمرتان را صرف این بدنی که قرار است سر آخر غذای کرمها شود نکنید؛ صرف چیزی کنید که فرشتگان می خواهند بردارند و ببرند.

 

- کینه ی هیچکس را به دلتان راه ندهید، چون آدم را آلوده می کند. ما اگر کینه ای بخواهیم بورزیم باید به آن بدی هایی که در درون خودمان هست کینه بورزیم. 

 

- دوستان خوب انتخاب کنید تا آنهایی که خوب نیستند متوجه بشوند که دارند کنار گذاشته میشوند، که بروند و چیز خوبی یاد بگیرند و خودشان را اصلاح کنند.

 

- در دنیا هر چه فساد هست از این نیست که حق را نمی شناسند، بلکه مال اینست که تسلیم حق نمی شوند.

 

- اگر در ما استعدادی هست باید حقش را ادا کنیم.

 

- مردم همه فقیرند مثل خود شما. جز شما کسی نمی تواند به شما چیزی بدهد، مگر اینکه یکی بیاید و از ثروت خودتان باخبرتان کند.

 

- ما نباید فکر کنیم که عالم پر از هیاهو و جنگ و غوغاست و سخن ما به جایی نمی رسد، باید حرفمان را بزنیم.

 

- بهترین دوست کسی است که یادآور از کسی باشد که از یادمان رفته (پروردگار).

 

- اگر خورشید طلوع و غروبی نداشت ما نور خورشید را احساس نمی کردیم، و به این دلیل است که ما خداوند را که این قدر ظاهر است، نمی توانیم ببینیم.

 

- اگر همه ی لذت ها را بدون جهد و کوشش در اختیار ما می گذاشتند از ذوق و مطلوبیت می افتادند.

 

- ایرانیان باستان هیچ وقت آتش پرست نبودند بلکه آتش را فقط قبله کرده بودند و همه خداپرست بودند.

 

- اگر انسان در درون، حرارت و شعله ای داشته باشد همه ی سرماهای بیرون را گرم می کند و این سرماهای بیرون با جامه ای و با مختصر گرمایی گرم میشود ولی سرماهایی در دل انسانهاست که جز به نور عشق گرم نمی شود. 

 

- ریا یعنی چیزی مافوق و برتر را وسیله ی چیزی قرار بدهید که مادون است، آنچنان که نماز که وسیله ی تقرب به خداست وقتی ریا در آن بیاید، میشود وسیله تقرب به میرزاحسن که حاجی بازاراست و اوست که رزق و روزی این شخص را تعیین می کند، هرچه نسبت به آنچه که در دل هست اضافه شد آن ریاست. 

 

- توبه ی حقیقی یعنی عبور از مرتبه ای به مرتبه دیگر و توبه این نیست که بگویی من فلان کاررا دیگر انجام نمیدهم، اگر آن گناه را به یاد آوردی و حلاوتش زیرزبانت نیامد، بلکه مرارت و تلخی آن زیر زبانت آمد معلوم می شود که به درجه ی کامل تری رسیده ای و ذائقه ات درست شده به یک کمالی رسیده ای.

 

- هرموسیقی ای را که می خواهید گوش دهید، ببینید از کجا می آید اگر از شهرت طلبی و بی بندوباری و و پول طلبی می آید، معلوم است که شما را به همان جا دعوت می کند و به همان جایی هم که از آن  می آید منتهی می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۵۴
محسن قدرتی

 

 

 

 

- عشق، نبردهای تازه به همراه می آورد. این نبردها، روح را به رزمگاه فرا می خواند و به بلوغ می رساند؛ از این نبردها نترس.

 

 

 

 

- زندگی رازی بی پایان است، از این رو کسانی که از دانش سرشار هستند، از زندگی محرومند.

 

 

 

 

 

- خود را همان گونه که هستی بشناس، بی هیچ ایده آلی، بی هیچ قضاوتی و بی هیچ سرزنشی.

 

 

 

 

 

- تو آن امپراطوری هستی که به خواب رفته و در رویا می بیند که گداست؛ از خواب بیدار شو.

 

 

 

 

 

- هرگز فرصتی را برای شاد کردن دیگران از دست ندهید، چرا که نخست خود شما از این کار سود میبرید.

 

 

 

 

 

- بزرگترین معجزه در جهان آن است که تو هستی، من هستم. بودن، بزرگترین معجزه است.

 

 

 

 

 

- زندگی به هیچ وجه اسرار آمیز نیست. بر هر برگ درخت، بر هر ریگ ساحل، زندگی را می خوانیم. این زندگی است که در هر پرتو آفتاب میرقصد؛ هر آنچه می بینی، خود زندگی است با تمام زیبایی.

 

 

 

 

 

- انسانهای احمق بسیار کوته فکرند، زیرا به نتایج قطعی رسیده اند؛ نه فقط برای خود، بلکه برای دیگران نیز!

 

 

 

 

 

- ذهن یعنی گذشته؛ ذهن همیشه مرده است. چیزی نیست جز انباشتگی خاطرات بر روی هم. گرد و غبار چگونه می تواند روشن و درخشان باشد؟

 

 

 

 

 

- دانستن چیزهایی در مورد حقیقت، شناخت حقیقت نیست و دانستن چیزهایی در مورد عشق، شناخت عشق نیست.

 

 

 

 

 

- دانش، مرده است و دانستن، زنده و پویا.

 

 

 

 

 

- شاید تو قصد یاری رسانی داشته باشی، اما اگر انرژی شادمانی در وجود تو نباشد، اگر تو از این انرژی سرشار نباشی، ناگزیر آسیب خواهی رساند.

 

 

 

 

 

- هر کاری بکنی نمی توانی باعث طلوع خورشید شوی، اما می توانی درهایت را بگشایی یا اینکه آنها را بسته نگاه داری.

 

 

 

 

 

- تمایل تو به دوام و ثبات است که تو را به دردسر می اندازد. تو می خواهی زندگی بدون تغییری را در پیش بگیری و این ممکن نیست؛ تو به دنبال ناممکن هستی!

 

 

 

 

 

- انسان شجاع پیوسته از گذشته، از کهنه و از آشنا دست می شوید و همیشه آماده است تا به استقبال ناآشنا و ناشناخته برود.

 

 

 

 

 

- ببین چه می کنی و چرا چه می گویی و چرا. آن وقت تمام بازی هایی را که با دیگران و نه تنها با دیگران، که با خودت کردهای خواهی دید.

 

 

 

 

 

- برای اینکه قلب عاشق داشته باشی، به سری نیاز داری که کمتر اهل حساب و کتاب باشد.

 

 

 

 

 

- فرد دانا با علامت سوالی زندگی می کند، فردی که در حیرت و شگفتی به سر می برد، با علامت تعجب زندگی می کند.

 

 

 

 

 

- به حرفهای دیگران درباره خودت بها نده، خودت ببین که هستی، کجا هستی و لغزشهایت کدامند.

 

 

 

 

 

- ذهن هرگز نمی گذارد آنچه را که هست ببینی؛ تنها اجازه می دهد چیزی را بینی که ذهن می خواهد تو ببینی.

 

 

 

 

 

- بد نیست گهگاه غمگین باشی، غمگین بودن زیبایی خود را دارد. فقط باید بیاموزی که از زیبایی غمگین بودن لذت ببری، از سکوت آن و از ژرفای آن.

 

 

 

 

 

- به آینده موکول نکن. فردا، فردا؛ این واژه را از واژگان ذهنت بیرون بینداز. فردا وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد؛ چنین مفهومی در ذات پدیده ها نیست. تنها امروز است که وجود دارد. 

 

 

 

 

 

-تنها انسان مرده تلاش می کند ثابت کند که زنده است.

 

 

 

 

 

- پیش از آنکه مرگ بر در بکوبد، هر آنچه داری تقسیم کن. آیا می توانی ترانه ای زیبا بخوانی؟ بخوان و آن را تقسیم کن. آیا می توانی تصویری را نقاشی کنی؟ نقاشی کن و آن را تقسیم کن.هر آنچه در کف داری. و هرگز کسی را ندیده ام که چیزی برای تقسیم کردن نداشته باشد.

 

 

 

 

 

- وقتی چیزی به کسی میدهی، شاید ارزش چندانی نداشته باشد، اما همین هدیه کردن و بخشیدن، بینهایت رضایت بخش است.

 

 

 

 

 

- من مخالف چشم پوشی از هر چیزی هستم به جز حماقت و خرافات.

 

 

 

 

 

- زندگی یک معما نیست، یک راز است. می توان پاسخی برای معما یافت، اما راز به گونه ای است که هرگز نمی توان پاسخی بر آن یافت.

 

 

 

 

 

- معنایی در زندگی نیست؛ معنا را باید خلق کرد.

 

 

 

 

 

- معنویت را فضیلت های ساختگی به وجود نمی آورد. چون اگر فضیلت ساختگی باشد دیگر فضیلت نخواهد بود.

 

 

 

 

 

- آسمان را طلب کن؛ همه از آن تو است.

 

 

 

 

 

- به یاد داشته باش که تنها تو نیستی که حقیقیت را می جویی، حقیقت نیز در جستجوی توست.

 

 

 

 

 

- عشق، ترس را دور می سازد همچنان که نور، ظلمت را.

 

 

 

 

 

- هنگامی که خوشی بنا به دلیلی باشد، پایدار نخواهد بود. اگر خوشی بنا به هیچ دلیلی نباشد، پایدار و برای همیشه می ماند.

 

 

 

 

 

- نخستین گام آن است که زندگی را همان گونه که هست بپذیری.

 

 

 

 

 

- جهان مشکلی ندارد، مشکل عدم آگاهی است. از پوسته نا آگاهی برون آی.

 

 

 

 

 

- ترسوها نمی توانند ساحل را ترک گویند.

 

 

 

 

 

- پدر و مادرت تنها جسم تو را متولد می سازند نه روحت را.

 

 

 

 

 

- یادگیری هر گونه مهارتی در ابتدا دشوار است. اما وقتی در آن ماهر شوی چنان سهل و آسان می شود که بعدها متعجب میشوی که چرا تا آن حد مشکل به نظر می رسید.

 

 

 

 

 

- یگانه گنجی که ارزش جست و جو دارد طبیعت خود تو است.

 

 

 

 

 

- انسانی که در راه کشف حقیقت تلاش می کند، جامعه بی درنگ دشمن او می شود.

 

 

 

 

 

- شک و تردیدها را نباید سرکوب کرد. از آنها باید به عنوان سکوی پرش استفاده نمود.

 

 

 

 

 

- عقل همیشه عشق را به کوری و دیوانگی محکوم ساخته و به آن نسبت های ناروایی داده، به این دلیل ساده که از درک آن عاجز بوده است.

 

 

 

 

 

- حقیقت را نمی توان خریداری کرد. هیچ راهی برای گرفتن حقیقت از دیگران نیست قابل انتقال نیست؛ تو باید خودت حقیقت را کشف کنی.

 

 

 

 

 

- زندگی در راه دروغ بی ارزش است و مردن در راه حقیقت یکی از بزرگترین برکات زندگی است.

 

 

 

 

 

- ابر پر باران باید که ببارد؛ فرقی نمی کند که آیا زمین به باران نیاز دارد یا نه.

 

 

 

 

 

- مرد و زن به این دلیل در عشق هم می افتند که از تنهایی در آیند.

 

 

 

 

 

- تو به این دلیل از آن شخص که عاشقش هستی متنفر میشوی که او آزادی ات را سلب کرده است.

 

 

 

 

 

- بزرگسالان الگوی یادگیری کودکان هستند.

 

 

 

 

 

- دانش می تواند به تو راحتی و آسایش و استاندارد بالایی از زندگی ببخشد، اما نمی تواند به زندگی تو کیفیت بهتری ببخشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۵۱
محسن قدرتی

 

-از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است                                       

 از یار ناز خوش تر و از من نیازها



- چنان چون که تن زنده گردد به جان                                         

 به دانش فروزند جان و روان



 - اگر پشه بگریزد از تندباد                                                       

 نباید زبان ملامت گشاد



-بود گوهر هر کسی خوی او                                                      

 که تن گاه زشت است و گاهی نکو



 - پس از هر غمی نوبت شادی است                                         

 گرفتار را رخ در آزادی است



 - تو تا زنده ای پردهی کس مدر                                                    

  بدرد خدا پرده ی پرده در



 - تو نیکی از آن شهر و کشور مجوی                                      

 که دارد در آن بی هنر آبروی



- فرومانده مردم به گرداب در                                                   

 زند چنگ در هر گیاه ناگزر



- بگویم گرت هوش اندر سر است                                           

 سخن هرچه کوته بود خوشتر است



- چو آب اندر آمد ز بالا به شیب                                         

 دگرسوی بالا نشد از نشیب



- چو خواهی ز کس نشنوی ناسزا                                     

 مگو باوی آنچش سزاوار نیست



- چو غنچه خون جگر میخور از درون لیکن                 

 

به چشم خلق چو گل، تازه روی و خندان باش



- حذر کن از آن کس که بدگوهر است                               

 شتر کره سال دگر اشتر است



- در فتنه بر ناکسی باز شد                                             

 که با ناکسان یار و دمساز شد



- من این را بسی کرده ام آزمون                                 


که دانش، شود ز آزمایش فزون

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۴:۳۹
محسن قدرتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-تنها کسانی شایسته هستند که اشتباهی را دو بار انجام نمی دهند.

 

 

 

 

 

-هیچ گاه به دروغگویان میدان کارگزاری ندهید، با وجود اینکه توانایی انجام آن را بهتر از هر کسی داشته باشند.

 

 

 

 

 

-کسی که زبانش پیش از اندیشه ی او می جنبد، باید همواره به دنبال دوستان تازه باشد.

 

 

 

 

 

-پند و اندرز بسیار، همچون دشنام آزار دهنده است.

 

 

 

 

 

-خودخواه ترین آدمیان آنانی هستند که چشمشان را بر سرنوشت هم میهنانشان بسته اند.

 

 

 

 

 

-کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند.

 

 

 

 

 

-نامداران هیچ گاه خویش را گرفتار پاسخ به ابلهان کج اندیش نکردند.

 

 

 

 

 

-آن گاه که تلاش می کنیم همه چیز را به زور در چنگ خویش داشته باشیم، دستمان خالی تر از هر زمان دیگر است.

 

 

 

 

 

-اگر آرمان و هدف زندگی خویش را بدانیم، هر دم از خانه ی این و آن سر در نمی آوریم.

 

 

 

 

 

-ریشه ی رشد تبهکاری در امنیت بزهکار است.

 

 

 

 

 

-آزادی عنوانی برای زینت کاخ دیوان سالاران نیست، آزادی کوچکترین حق مردم است که اگرنباشد هیچ دودمانی برجای نخواهد بود.

 

 

 

 

 

-کسی که آزادی میجوید زندانی برای اندیشه های دیگر نمی گسترد.

 

 

 

 

 

-فرومایگان پس از پیروزی، هماورد شکست خوردهی خویش را به ریشخند می گیرند.

 

 

 

 

 

-ریشه ی کارمند نابکار، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است.

 

 

 

 

 

-بکارگیری آشنایان در یک گردونه ی کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت.

 

 

 

 

 

-برای شناخت آدمیان، بجای کنکاش در اندیشه ی تک تک آنها، به دنبال شناخت پیشوای انگاره و خرد آنها باشید.

 

 

 

 

 

-پوزش خواستن از پس اشتباه زیباست حتی اگر از یک کودک باشد.

 

 

 

 

 

-هرگز به کودکانتان نگویید پیشه ی آینده شان چه باشد، همواره به او ادب و ستایش دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگی ها همیشه او نگار مردم، و شما در نیک بختی خواهید بود و اگر این گونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد.

 

 

 

 

 

-اهل سیاست پاسخگو هستند؛ البته تنها به پرسش هایی که دوست دارند.

 

 

 

 

 

-همرنگ دیگر کسان شدن، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است.

 

 

 

 

 

-سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطوره های کشورهای دیگر دل خوش می کند؛ فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند.

 

 

 

 

 

-هیچ گاه در برابر فرزند، همسرتان را بازخواست نکنید.

 

 

 

 

 

-تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی برآورده می سازند.

 

 

 

 

 

-فرمانروای دانا میداند هیچ ندایی با کشتن خفه نمی شود.

 

 

 

 

 

-سرزمین روان ما بسیار بزرگتر و باشکوه تر از جهان پیرامون ماست. کسانی را بدان راه دهیم که سزاوار آن باشند.

 

 

 

 

 

-کسی که همسر و کودک خویش را رها می کند، در پی خفت ابدیست.

 

 

 

 

 

-کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن می گیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است.

 

 

 

 

 

-انتخابات مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست.

 

 

 

 

 

-گره ای که به هزار نامه ی دادگستری باز نمی شود، به یک نگاه و باندای ریش سفیدی گشاده میگردد.

 

 

 

 

 

-سرپرستانی که از ارزش سربازی میکاهند و پدر و مادرانی که پیشدار میهن داری فرزندان خویش می شوند، به کشورشان پشت کرده اند.

 

 

 

 

 

-آنکه مدام از کمبودها و ناراستی های زندگی خویش سخن می گوید دوست خوبی برای تو نخواهد بود.

 

 

 

 

 

-میگویند رسیدن به آرامش هدف است، باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است. آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند؟ بیشتر زمان زندگی او در کوهپایه و دامنه میگذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر.

 

 

 

 

 

-از سفر کرده ارزش سرزمین مادری را بپرس.

 

 

 

 

 

-جوانان زندگی خردمندانه می خواهند. کهنسالان باید آگاهی بخش اندیشه های آنان باشند نه بازیگران زندگی آنان.

 

 

 

 

 

-اگر می خواهی کسی را بزرگ کنی، پیوسته از او به دشمنی یاد کن.

 

 

 

 

 

-دشمن، دشمن است، فریب زبان چرب دشمن را مخور.

 

 

 

 

 

-أدم با ادب دروازه ی دلها را همیشه گشوده می بیند.

 

 

 

 

 

-آدمی با کینه زندگی را بر دوستان نیز تنگ می کند.

 

 

 

 

 

-در پایان کوچه ی بن بست زندگی، بارها و بارها ابلهان را دیدار خواهی کرد.

 

 

 

 

 

-پرسشگری حس کودکانه ایی است که تا پایان زندگی باید همراهش داشت.

 

 

 

 

 

-سخنهای پست، آدم های حقیر را جذب و خردمندان را فراری می دهد.

 

 

 

 

 

-خواست ادب آن نیست که هر چه ما می خواهیم دیگران بگویند، ادب آنست که ببینیم آیا کسان دیگر در جایگاه خویشند؟ و حال ما در کجاییم؟

 

 

 

 

 

-مردم آدمهای بردبار را با ادب میدانند، حال آنکه بردباری سنجشی درست نیست؛ باید ادب آدمها را در آزمون ها سنجید و نه در سکوت ها.

 

 

 

 

 

-به هنگام نکوهش هنگامه ی باران، به بهره اش نیز بیاندیش.

 

 

 

 

 

-فرمانروای شایسته ارزش سربازان را کمتر از خود نمی داند.

 

 

 

 

 

-آزادگان، تهی دستی را ننگ میدانند و نه تهی دستان را.

 

 

 

 

 

-با بدی های دیگران دل خویش را به سیاهی نیاییم، همواره ساز سادگیمان کوک باشد و نگاهمان امیدوار.

 

 

 

 

 

-آنکه درست سخن نمی گوید داناترین هم که باشد همگان بی سوادش میپندارند.

 

 

 

 

 

-همیشه آن که با شما هم اوا می شود و سخن شما را بازگو می کند، نمی تواند هم اندیش شما نیز باشد.

 

 

 

 

 

-آنان که از رسیدن به ریشه ها هراس دارند، در روزمرگی دست و پا می زنند.

 

 

 

 

 

-کلید رازهای بزرگ، در ژرفای کمی نیست.

 

 

 

 

 

-فرمانروای شایسته اسیر کاخها نمی شود؛ نگاه او بر مرزهای کشور است.

 

 

 

 

 

-سربازان تنها نگاهبان مردم امروز کشور خویش نیستند آنها دستاوردهای پیشینیان و سرمایهی آیندگان را نیز پاس میدارند.

 

 

 

 

 

-فروتنی، ما را خواستنی می کند و دوست داشتنی.

 

 

 

 

 

-هر حرفی راز نیست. اگر سخنی را راز می دانید آن را به کسی نگویید و اگر گفتید، دیگر نگویید این را به کسی نگو! چرا که خود شما توان نگه داری آن را نداشته اید چه برسد به شنوندهی سخن شما۔

 

 

 

 

 

-همسران، اگر رازهای زندگی خویش را بیرون نبرند خیلی کمتر به غم جدایی گرفتار شوند.

 

 

 

 

 

-گاهی تنها راه درمان روان های پریشان، فراموشی است.

 

 

 

 

 

-نخستین کسی که در برابرش باید گرنش کنی خویشتن خویش است.

 

 

 

 

 

-نیرومندترین ساختارها نرم ترین آنهاست، ساختارهای خشک و سخت خیلی زود نابود می گردند.

 

 

 

 

 

-نکات سخت هم اساسی ساده دارند.

 

 

 

 

 

-به کوهستان مینگرم، درونم سرشار از نیرو می شود. کوهها سر فرود می آورند و می گویند: باز ما را در خواهی نورد؟

 

 

 

 

 

-کوهستان را بنگر که به تو می گوید نوک بلند و خیره سازش از پس دامنه ایی گسترده آسمان را به زانو در آورده است.

 

 

 

 

 

-آنکه پوزش نمیداند چیست، مناسب دوستی نیست.

 

 

 

 

 

-پشیمانی که ما را به راه راست نکشاند هیچ ارزشی ندارد.

 

 

 

 

 

-بزرگداشت آدمیان، رشد فرهنگ را در پی دارد.

 

 

 

 

 

-نامداری بی نیک نامی، به پشیزی نیارزد.

 

 

 

 

 

-در برف، سپیدی پیداست. آیا تن به آن میدهی؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی به همراه دارند.

 

 

 

 

 

-اندیشمند یگانه است و اگر از ترس سکوت نمود با آدم های دیگر هیچ فرقی ندارد.

 

 

 

 

 

-در دوی زندگی، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم، تنها یک گام.

 

 

 

 

 

-یک آموزگار می تواند با رفتار و گفتارش کشوری را دگرگون سازد.

 

 

 

 

 

-این دیدگاه اشتباست که بپنداریم مرد توانا فرزندی همچون خود خواهد داشت.

 

 

 

 

 

-هران می تواند آغازی دوباره در زندگی ما باشد، پس هیچ وقت پایانی پیش روی ما نیست.

 

 

 

 

 

-استوارترین پیمان ها آنهایست که با اندیشه مان پذیرفته ایم.

 

 

 

 

 

-کسی که بدگویی می کند خواری را به جان می خرد.

 

 

 

 

 

-هنجار طبیعی آدمی دوستی و نرم خویی ست، اما برای بدست آوردن آن بیشتر زمان زندگی این جهان را در ستیز و آورد می گذراند.

 

 

 

 

 

-برای پرشهای بلند، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم.

 

 

 

 

 

-بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی شان، بین نمای سپید و پاکی در اشتباه اند.

 

 

 

 

 

-همواره سودجویان خود را نگهبانان راستین فرمانروا می دانند؛ حال آنکه فرمانروای پاکزاد به شمار مردم خویش پاسبان دارد.

 

 

 

 

 

-چه زیبایند آنانی که همیشه لبخندی بر لب دارند.

 

 

 

 

 

-فریبکار و نیرنگ باز هیچ پایگاهی نخواهد داشت، آخرین و ترسناک ترین درسی که خواهد آموخت

 

 

تنهاییست.

 

 

 

 

 

-هیچ گاه برای آغاز دیر نیست، همین بس که به خود بگویم این بار کار ناتمام را پایان میدهم.

 

 

 

 

 

-اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمدهای او را خوار مساز، بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.

 

 

 

 

 

-دریاها نماد فروتنی هستند. در نهاد خود کوههایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچگاه آن را به رخ ما نمی کشند.

 

 

 

 

 

-نادانی و پستی یک نفر در گذشته نمی تواند میدان انتقام از خاندان او باشد.

 

 

 

 

 

-سربازی که می ترسد، جان خود و دیگر سربازان را به خطر می افکند.

 

 

 

 

 

-خوار نمودن هر آیین و نژادی به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید.

 

 

 

 

 

-تنها کسی که موجب خواری همیشگی ما می گردد خود ما هستیم.

 

 

 

 

 

-آنانی که چیزی برای گفتن ندارند با لودگی و ریشخند تلاش می کنند خودی نشان دهند.

 

 

 

 

 

-با فریب شاید بتوان چیزی بدست آورد اما در نهایت همان دستاورد مایه تباهی خواهد بود.

 

 

 

 

 

-خبرچین، بزودی بی خبر ترین آدم خواهد بود.

 

 

 

 

 

-آدمهای بزرگ به خوشیهای کوتاه هنگام تن نمیدهند.

 

 

 

 

 

-میهمانی های فراوان از ارزش آدمی میکاهد، مگر دیدار پدر و مادر.

 

 

 

 

 

-آسودگی آدمی به گنج و دینار نیست، که به خرد است و دانش.

 

 

 

 

 

-آدم مادی گرا جاده های احساسش کم رفت و آمد است.

 

 

 

 

 

-بزرگترین کارخانه ی نابودی توانمندی ها، آیین آموزشی نادرست است.

 

 

 

 

 

-با ولخرجی تنها مال نمی رود، زمان ارزشش فراتر است و آن هم نابود میشود.

 

 

 

 

 

-دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را در درون سرای او جست و جو میکند.

 

 

 

 

 

-پیشرفت آدمی زمانی بدست می آید که بر کردار و رفتار خود فرمانروا باشد.

 

 

 

 

 

-برای پویایی و پیشرفت، گام نخست از پشت درهای بسته برداشته میشود.

 

 

 

 

 

-قهرمان های آدمهای کوچک همانند آنها زود گذرند.

 

 

 

 

 

-برای آنکه به فرودستی گرفتار نشوی، دستگیر آدمیان شو.

 

 

 

 

 

-اگر شما به مشکلات پشت کنید سختیها هیچ گاه به شما پشت نخواهند نمود. بهترین راه، مبارزهی پیگیر و همیشگی با سختی هاست.

 

 

 

 

 

-راه آشتی را کسی باید بیاید که خود سبب جدایی شده است.

 

 

 

 

 

-آنگاه که سنگ خویشتن را به سینه میزنید نباید امید داشته باشید همگان فرمانبردار شما باشند.

 

 

 

 

 

-برای آنکه پرواز کنی پیکر خویش را به حال خود رها مکن.

 

 

 

 

 

-آتش خشم را با آب سکوت خاموش کن.

 

 

 

 

 

-نگاه آدمهای کوچک چه زود پر میشود و لبریز.

 

 

 

 

 

-پیرامونیان ما چه بخواهیم و یا نخواهیم بر اندیشه های ما اثر خواهند گذاشت.

 

 

 

 

 

-مهم تر از امنیت بیرونی ما امنیت درونی ماست.

 

 

 

 

 

-هیچ ارتشی نمی تواند نا امنی درون فرو ریخته مان را بهبود بخشد. تنها خود ما هستیم که می توانیم آن را سامان بخشیم.

 

 

 

 

 

-پیام آوران باورهای پست بزرگترین پیروزی های تاریخ مردم خویش را به ریشخند گرفته اند.

 

 

 

 

 

-ادم خودباور، هیچ گاه برای رسیدن به مادیات ارزش های آدمی را زیر پا نمی گذارد.

 

 

 

 

 

-مهم نیست که دیگران ما را باور کنند، مهم آن است که خود خویشتن خویش را باور کنیم.

 

 

 

 

 

-زیبارویی که می داند زیبایی ماندنی نیست، پرستیدنی ست.

 

 

 

 

 

-زمین هر روز هزاران هزار گل زیبا به ما ارزانی می دارد، اما کمتر کسی زمین را می بیند.

 

 

 

 

 

-ادمهای فرهمند و خودباور به دنبال کف زدن دیگران نیستند؛ آنها به شکوه و ارزش کار خود باوردارند.

 

 

 

 

 

-زمانی می توانید کسی را از راهی باز دارید که ابتدا هدفش را دگرگون ساخته باشید؛ تا کسی هدفش دگرگون نگردد شما راه به جایی نخواهید برد.

 

 

 

 

 

-آدمیانی اندک، تنها به هدف می اندیشند! و بسیار کسان که هدفشان جز خانه نشین کردن همان گروه و دسته کوچک نیست.

 

 

 

 

 

-آدمیانی که با دیگران روراست نیستند با خود نیز بدین گونه اند.

 

 

 

 

 

-اگر دیگران را با زیباترین منشها و صفات بخوانیم چیزی از ارزش ما نمی کاهد، بلکه او را دلگرم ساخته ایم آنگونه باشد که ما می گویم.

 

 

 

 

 

-آدمها را آنگونه بخواهیم که هستند نه آنگونه که میخواهیم.

 

 

 

 

 

-هر قدر به دیگران احترام بگذاریم به ما احترام خواهند گذاشت.

 

 

 

 

 

-نگارنده و سخنگویی که دیگران را کوچک و خوار مینامد، خود چیزی برای نمایش و بروز ندارد.

 

 

 

 

 

-بداندیش نخستین و آخرین مردار کردار خویش است.

 

 

 

 

 

-آنانی که همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدم هایند.

 

 

 

 

 

-عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفتهی وجود را پاک می کند و انگیزه ی رشد و باروری روزافزون می گردد.

 

 

 

 

 

-هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار. از روزی که دل میبندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو، چرا که آرام جان دیگری در راه است.

 

 

 

 

 

-خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار تا مردم پشتیبان تو باشند.

 

 

 

 

 

-منتقدین پر حرف بجای عملگرایان کم حرف هم سخن می گویند.

 

 

 

 

 

-آنکه پیاپی سخنتان را می برد، دلخوش به شنیدن سخن شما نیست.

 

 

 

 

 

-نو آوری نتیجه خواست و تلاش ماست نه رخدادهای ناگهانی.

 

 

 

 

 

-افزایش ناگهانی مردم سبب کاهش ادب، فرهنگ و فرهیختگی می گردد، از آن رو که نسل و تبار پیش از آن نمی تواند بایستگیها و وظایف خویش را همچون آموزگار به درستی انجام دهد.

 

 

 

 

 

-فرهنگهای هم ریشه، انگیزه ای توانمند است که موجب همبستگی کشورها در آینده میگردد نمی کنند.

 

 

 

 

 

-آدمهای آرمان گرا هنگامی که به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه ی آن پافشاری نمی کنند.

 

 

 

 

 

-بسیاری از جنگها و آوردهای مردمی از روی نبود شناخت و آگاهی آنها نسبت به یکدیگر بوده است.

 

 

 

 

 

-کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد، مگر آنکه با ارزش ترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد.

 

 

 

 

 

-پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید، دمی دربارهی توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید.

 

 

 

 

 

-آنان که مدام دل نگران ناتوانان هستند هیچ گاه نمی توانند ناتوانی را نجات بخشند! با اشک ریختن ما آنها توانا نمی شوند؛ باید توانا شد و آنگاه آستین همت بالا زد.

 

 

 

 

 

-آدمیان ترسو و ناکارآمد خود را در دنیایی صوفیانه قهرمان می بینند.

 

 

 

 

 

-دوستی بیش از اندازه همانند دشمنی ترسناک است.

 

 

 

 

 

-دوستی که نومیدنامه می خواند، همیشه سوار تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد.

 

 

 

 

 

-خموشی در برابر بدگویی از دوستان، گونه ای دشمنی است.

 

 

 

 

 

-صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد، اما بیشتر ما بدترین گونه آن، که همان رو راست پند گفتن است را برمی گزینیم.

 

 

 

 

 

-آنچه را رخ داده باید پذیرفت، اما آنچه را روی نداده، می توان به میل خویش بنا نمود.

 

 

 

 

 

-بزرگترین گمشده های ما در زندگی، نزدیک ترین ها به ما هستند؟

 

 

 

 

 

-جز نامیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست.

 

 

 

 

 

-آنکه فکر می کند با گذشتن از زندگی خویش می تواند همه را دلشاد دارد و مخالفی هم نداشته باشد، سخت در اشتباه است.

 

 

 

 

 

-هیچ پیر جهان دیدهای منکر برآیند زهرآلود دارایی حرام در زندگی آدمی نیست.

 

 

 

 

 

-ناتوان ترین آدمیان آنانی هستند که نیروی بدنی خویش را به رخ دیگران می کشند.

 

 

 

 

 

-هیچ گاه از داشتن دشمن نترس، از انجام ندادن درست آرمانهای خویش بترس.

 

 

 

 

 

-کسی که درد روشنگری و بازگویی تجربه را ندارد خود نیز زمانی برای بهره از آن را نخواهد یافت.

 

 

 

 

 

-مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند، به اشک به دنبالش خواهد دوید.

 

 

 

 

 

-با گذشت، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید.

 

 

 

 

 

-کارمندان نابکار از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند.

 

 

 

 

 

-دیوان سالاران بر این باور نباشند که انتخابات حقی است که آنها به مردم می دهند؟

 

 

 

 

 

-همای بخت بر شانهات نخواهد نشست، مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی.

 

 

 

 

 

-بدن ایستگاه روان نیست؛ بدن هدیه و ابزار روان است.

 

 

 

 

 

-باور بدبختی از خود بدبختی دردناک تر است.

 

 

 

 

 

-اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمان ها را نیز از دست خواهیم داد و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت آمادگی یعنی بروز بودن در هر حرفه و کاری.

 

 

 

 

 

-کار بهترین تسکین دهنده ی افکار پریشان و غم است.

 

 

 

 

 

-ناراستیهایمان را بپذیریم چرا که بهانه آوردن، دو چندان آنها را سنگین می کند.

 

 

 

 

 

-هیچ گاه از راستی و درستی خویش آزرده مباش چون همیشه در انتهای هر داستان تو برندهایی.

 

 

 

 

 

-انکه می گوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد با کسی که همه چیز را اهریمنی می پندارد تفاوتی ندارد. برآیند چنین افکار سخیفی به چاه نیستی گرفتار آمدن است. تنها کسانی خوبی را خوب میبینند که بدی و اهریمن را باور داشته باشند و از آن پرهیز کنند.

 

 

 

 

 

-پندارهای خواب و بیداری ما اگر ادامه یابند کم کم ساخته خواهند شد.

 

 

 

 

 

-بهترین آموزگار استاد، شاگرد اوست.

 

 

 

 

 

-هنر، خوراک روان و هنرمند، آفریننده ی آن است. بارگاه هنر با هیچ جایگاهی در خور ارزیابی نیست.

 

 

 

 

 

-اگر شیفته ی کارت نباشی، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد.

 

 

 

 

 

-بسیاری از ستیزها، برآیند دردها و گریه های دوران خردسالی ست.

 

 

 

 

 

-مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد، همراهانش را نمیشمارد.

 

 

 

 

 

-جفتت اگر پرید برای پریدن عجله نکن.

 

 

 

 

 

-وزن یک تهمت، سنگین تر از هزار هزار دشنام است.

 

 

 

 

 

-گذشتن از سختیهای پیش رو چندان سخت تر از آن چه پشت سر گذاشته ایم نخواهد بود.

 

 

 

 

 

-دهکده ی کوچک جهانی به مفهوم قربانی کردن فرهنگ و پیشینه ی خود در مقابل فرهنگ تھی غرب است.

 

 

 

 

 

-هیچ یک از ما همه چیز را در اختیار نداریم. برای شمردن اندوخته هایمان از آنچه در دسترس مان است شروع کنیم نه از چیزهایی که در اختیارمان نیست.

 

 

 

 

 

-شباهنگام برای خانواده و نزدیکانت نامه بنویس و در روز برای اربابان و سرپرستان.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۳:۴۸
محسن قدرتی