کلید موفقیت

به سوی روشنایی و کمال

کلید موفقیت

به سوی روشنایی و کمال

بایگانی

۱ مطلب با موضوع «جملات کوتاه و زیبای الهی قمشه ای» ثبت شده است

 

 

- شما رهبر ارکستر سمفونیک افکار و احساسات خویش هستید. نباید گامهای خود را با صدای طبلو شیپور دیگران هماهنگ کنید. گوش به نوای درون خود بسپارید. نواهایی که از درونتان برمی خیزد شد را هدایت کنید.

 

- ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم، ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم.

 

- وقتی یک دانه ی گیاه میکاری، هزاران هزار دانه می شود، همه اش برای تو. وقتی یک گل به کسی میدهی، هزاران هزار گل از دیگران میگیری؟ میدانی عزیز، تو روی گنج داری زندگی می کنی و امیدوارم این را بدانی.

 

- سلیمان باش و دستور بده. به خشمت بگو: برو آن طرف بایست. برو و بر سر تکبرم خالی شو. به قهرت بگو: شما بفرمایید و بین من و جناب دروغ قهر برقرار کنید. به دیو درونت قاطعانه بگو: نه، من غلام تو نیستم. تو غلام منی. مانند سلیمان ملک وجودت را فرمانروایی کن. 

 

- خیلی خوب است که انسان زیبایی ها و خوبی ها را ستایش کند و خوبی های مردم رابیان کند آن وقت اگر این ستایش برای خود حق باشد برمی گردد به حق ولی اگر این ستایش را برای این کرد که به یک چیز دنی و حقیری برسد آن وقت این ستایش مانع میشود بین انسان وحق، و نشانه ی دلبستگی به این دنیا است.

 

- مشکل فرصتی است تا چیز مسی در وجودت را به طلای ناب تبدیل کنی.

 

- کسی که بینایی را خلق کرده است، یقینا بیناست. یک کور نمی تواند بینایی را خلق کند، پس او تو را می بیند، از او کمک بخواه.

 

- انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را برگزینیم، از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم؛ ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد، حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست...

 

- هیچ دعایی بالاتر از این نیست که خدا ما را از خودش دور نکند و هیچ دردی هم بالاتر از درد هجران نیست.

 

- اگر می گویند ذکر کنید، منظور این نیست که یک تسبیح دستمان بگیریم و بگوییم: یا الله، یا رحمان یا رحیم و..، اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشد. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان، توی رفتارهایمان، در ظاهر و باطنمان و در صحبت کردنمان باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس به اسماء الله ذاکر نباشد زندگیش سخت و معیشتش تنگ می شود.

 

- در زندگی مهم این نیست که به ایده آل زندگی تان برسید، بلکه مهم این است که در مسیر رسیدن به ایده آل زندگی تان حرکت کنید.

 

- احوال پرسی های ما به صورت تعارف در آمده و سریع تمام می شود، ولی وقتی می گوییم حال تو چطوره؟ یعنی واقعا دلم میخواهد بدانم و میخواهم بیایم در زندگی تو و بدانم چه نیازی داری؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسیم خیلی از مشکلات حل میشود.

 

- عشق اشتراک در مسیر است. هر دو نفری که میخواهند با هم ازدواج کنند اولین سوالی که باید از هم بپرسند اینست که تو داری کجا می روی؟ اگرهردو نفر گفتند دارند بسوی خداوند می روند اینها عاشق هم می شوند، و گرنه هرکدام در یک ایستگاهی پیاده می شوند، انسان باید برود تا برسد به آن ایستگاه نهایی که دیدار پروردگار است.

 

- دروغ خودش جهنم است، به محض اینکه آدم دروغ می گوید نظام فکری اش به هم می خورد و تمرکز حواسش را از دست میدهد و کم حافظه می شود. چون آدم دروغگو اضطراب دارد ودلش هم نمی خواهد که فاش بشود و هر دروغ آدم را به دروغ دیگری می کشاند و یکی دو تا دروغ انسان که فاش شد هویت او زیر رسوال میرود؛ شخصیت اجتماعی انسان و حضور آدم در جامعه به هم می خورد و این ادامه پیدا می کند تا قیامت وبه شکلهای دیگری ظهور پیدا می کند و این طور نیست که شما را به خاطر دروغ مجازات کنند، بلکه خود این دروغ مجازات شماست.

 

- شیطان الزام نمی کند بلکه افشا می کند و کارشیطان افشاگری است، شیطان یک مقدار علف دستش می گیرد و می آورد جلوی دهان آدمها، اگر کسی قاپ زد و علف را خورد معلوم است که خود او در عالم بهایم بوده و گرنه اگر انسان باشد که علف نمی خورد، شیطان قادر نیست کسی را اجبار کند.

 

- اگر کسی را که خطایی از او سرزده خواستید ببخشید یک راه آن است که به او بگویید تو را بخشیدم و او را رها کنید، ولی یک راه دیگر اینست که آن نقصانی که در او هست و به سبب آن نقصان این بی ادبی و ظلم در او حادث شده را از او بگیرید و تبدیل به کمال کنید و این بهترین راه بخشش است.

 

- قناعت به این منظور نیست که انسان بی عرضه شود و کار نکند و دنیا طلب نباشد، بلکه قناعت یک اختیار است و قانع کسی است که در عین امکانات می گوید اینها مزاحم من است و اینها را نمی خواهم، و امکانات خودش را صرف خیر و خوبی کند.

 

- از دست هیچ کس نباید عصبانی شد چون آدمها در یک مسیر و با یک فضا، ژنتیک و وراثت خاصی آمدند وارد این عالم شدند و یک چیزهایی هم روی آنها اثر گذاشته، شما اگر می توانید آنها را بهتر کنید و گرنه عصبانیت معنی نمیدهد.

 

- این عالم قانون دارد و این طور نیست که انسان دروغی بگوید وبعد خیرات و برکات به او برسد.

 

- همه ی عمرتان را صرف این بدنی که قرار است سر آخر غذای کرمها شود نکنید؛ صرف چیزی کنید که فرشتگان می خواهند بردارند و ببرند.

 

- کینه ی هیچکس را به دلتان راه ندهید، چون آدم را آلوده می کند. ما اگر کینه ای بخواهیم بورزیم باید به آن بدی هایی که در درون خودمان هست کینه بورزیم. 

 

- دوستان خوب انتخاب کنید تا آنهایی که خوب نیستند متوجه بشوند که دارند کنار گذاشته میشوند، که بروند و چیز خوبی یاد بگیرند و خودشان را اصلاح کنند.

 

- در دنیا هر چه فساد هست از این نیست که حق را نمی شناسند، بلکه مال اینست که تسلیم حق نمی شوند.

 

- اگر در ما استعدادی هست باید حقش را ادا کنیم.

 

- مردم همه فقیرند مثل خود شما. جز شما کسی نمی تواند به شما چیزی بدهد، مگر اینکه یکی بیاید و از ثروت خودتان باخبرتان کند.

 

- ما نباید فکر کنیم که عالم پر از هیاهو و جنگ و غوغاست و سخن ما به جایی نمی رسد، باید حرفمان را بزنیم.

 

- بهترین دوست کسی است که یادآور از کسی باشد که از یادمان رفته (پروردگار).

 

- اگر خورشید طلوع و غروبی نداشت ما نور خورشید را احساس نمی کردیم، و به این دلیل است که ما خداوند را که این قدر ظاهر است، نمی توانیم ببینیم.

 

- اگر همه ی لذت ها را بدون جهد و کوشش در اختیار ما می گذاشتند از ذوق و مطلوبیت می افتادند.

 

- ایرانیان باستان هیچ وقت آتش پرست نبودند بلکه آتش را فقط قبله کرده بودند و همه خداپرست بودند.

 

- اگر انسان در درون، حرارت و شعله ای داشته باشد همه ی سرماهای بیرون را گرم می کند و این سرماهای بیرون با جامه ای و با مختصر گرمایی گرم میشود ولی سرماهایی در دل انسانهاست که جز به نور عشق گرم نمی شود. 

 

- ریا یعنی چیزی مافوق و برتر را وسیله ی چیزی قرار بدهید که مادون است، آنچنان که نماز که وسیله ی تقرب به خداست وقتی ریا در آن بیاید، میشود وسیله تقرب به میرزاحسن که حاجی بازاراست و اوست که رزق و روزی این شخص را تعیین می کند، هرچه نسبت به آنچه که در دل هست اضافه شد آن ریاست. 

 

- توبه ی حقیقی یعنی عبور از مرتبه ای به مرتبه دیگر و توبه این نیست که بگویی من فلان کاررا دیگر انجام نمیدهم، اگر آن گناه را به یاد آوردی و حلاوتش زیرزبانت نیامد، بلکه مرارت و تلخی آن زیر زبانت آمد معلوم می شود که به درجه ی کامل تری رسیده ای و ذائقه ات درست شده به یک کمالی رسیده ای.

 

- هرموسیقی ای را که می خواهید گوش دهید، ببینید از کجا می آید اگر از شهرت طلبی و بی بندوباری و و پول طلبی می آید، معلوم است که شما را به همان جا دعوت می کند و به همان جایی هم که از آن  می آید منتهی می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۵۴
محسن قدرتی