- پادشاهان مردم دوست، برگزیدگان پروردگارند.
- اگر امیدواری که رنجت بار نیکو دهد هرگز گفتار آموزگاران را خوار مدار و از فرمانشان سر مپیچ.
- بیدارترین، هشیارترین، و پسندیده ترین کسان، دانای سالخورده ای باشد، که دانش به تجربت آموخته است.
- آن که در طلب کمال است باید خردور و با دانش باشد.
- به بسیار گفتن آبروی خود مبر.
- اگر پرسند کیستی باید هنرهای خویش را بشماری.
- باید پیوسته به پروردگار بی همتا رو آوریم، در هر کاری او را بینا دانیم و باور کنیم که روزی ده مختار اوست.
- از مایهی نگرانی و تشویش خاطر است.
- در حق کسی که قدر نیک مردی نشناسد، نیکی نشاید.
- گشاده دلان، بختیارانند.
- آسوده حال، کسی است که بردبار است.
- آن که آرزوی سروری دارد، باید هنر بسیار داشته باشد.
- هرگز در کژی و کاستی نمی کوبد و جز ره رادی و راستی نمی پوید.
- هفت چیز نشان بی خردی است: خشم آوردن بر بی گناه، بخشش به ناسزاوار، ناسپاسی به یزدان، پراکندن راز، دست زدن به کار ناسودمند، اعتماد به مردمان نا استوار، لجاج و ستیهندگی در درغگویی.
- هنر خردمند در این است که عیب خویش را دریابد و به رفع آن بکوشد.
- چون به کسی اجازه دادی که در حضورتو سخن بگوید بر او درشتی و تندی مکن و بمان تا سخنش را به پایان برد.
- چون دل، راست اندیش و زبان راستگو باشد در کاستی و نادرستی بسته می شود.
- دوستان برای نخجیر دشمنان چون تیر و پیکان اند.
- از دانش آموختن هیچ زمان ناآگاه نمان، گرچه در این راه رنج ها کشی، مبادا که دلت از آموختن ناتوان و آشفته گردد.
- خود را به هوس نزدیک مکن که خرد از تو روی بر می تابد.
- آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کند تا آنچه می گویید.
- هر که از سرنوشت دیگران پند نگیرد دیگران از سرنوشتش پند خواهند گرفت.
- بخیل برای ثروت خود نگهبان است و برای ارث انباردار.
- تن به تن آسانی و کاهلی نباید سپرد. کاری باش و از این راه شادی و آسایش فراهم کن.
- رشک بردن زهر جان است و همنشینی و همزبانی با مردمان سخن چین و دوروی پر گزند.
- مرگ نادان به از زندگی اوست.
- دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد.
- در نظر مردم سخن سنج، قدر سخن بیش از گنج است.
- برترین دانشها یزدان پرستی است.
- اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه میسپاری.
- در آیین خرد در هر کاری اندیشه باید.
- برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است.
- به نزدیک خردمندان چهار چیز بر پادشاهان عیب است: ترسیدن در میدان جنگ، گریز از بخشندگی، خوار داشتن رای خردمندان، شتاب زدگی و نا آرامی و بی قراری در کارها.
- سخنی که سودی در آن نیست نگفتن بهتر، چه سخن بی سود در مثل، مانند آتشی است که دودش بسیار و گرمی و فروغش سخت اندک باشد.
- برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست.
- فرخنده روزگار کسی است که اهرمن او را از راه راست بیرون نبرد و همواره بی گناه زندگی کند.
- آن کس بر خویشتن نگهبان دارد که برای رسیدن به هوس و آرزوهای کوچک قدر نیکخویی و جوانمردی را نشکند و اگر فزونی و کامیابی بد روزگار را دید تن به پستی و زبونی نسپارد.
- بخشنده ی نیکخوی آن کس است که به بخشش جانش را آراسته گرداند. دور از جوانمردی است که بخشنده بر آن کسی که چیزی به او داده یا خیری رسانده منت نهد.
- ده چیز بر ده گروه، خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است: دروغ گفتن به فرمانروا، سپهبدی که زربرسپاه خویش نپراگند، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود. تنگ مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد، خردمندی که زود خشم بود و به چیز کسان طمع ورزد، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد، آنکه کارگاه و یا بنیادی سترگ را به کاهلی سپارد، و بی خردی که خردجوی نباشد.
- آدمی باید از گناه بپرهیزد و هر چه را به خویش نمی پسندد به دوست و دشمن خود روا ندارد.
- زورمندترین و پر گزنده ترین اهرمن آز است که دیوی است ستمکار و دیرساز.
- در خوردن اندازه نگه دار که پر خوردن مایه ی زورمندی نیست.
- چون دانستی که خدا از خاکت آفریده گردنکشی و خودرایی مکن.
- اگر بخردی هرگز گرد بدی مگرد، که نیکوترین کسان آن بود که بیرون و درونش پاکیزه و نیک باشد.
- هر که را زر و سیم و خواسته است باید در خرج کردن اندازه نگه دارد، نه چندان گشاده دست باشد که مدتی کوتاه بی چیز و بینوا گردد و نه چندان در نگهداری آن بکوشد و بر خود سخت بگیرد که به مال اندوختن و خست طبع منسوب و معروف شود.
- فرو ریزی سلسله های بزرگ از آن جهت است که بر کارهای بزرگ کاردان خرد و نادان گماشتند و دیگر آنکه دانش را و اهل دانش را دشمن داشتندی.
- خودرایی و خودبینی، همه کام و مراد خود طلبیدن و دیگران را نامراد و خوار و زبون خواستن، راه اهرمن و دل به بهی و نیکی سپردن راه یزدان است.
- شاه به دانایی و خاطر نگه داشتن مردمان نامبردار است نه به خودستایی و کبر و خودبینی و بیدادگری.
- دیو خشم چنان پر جوش و خروش است که هوش و خرد را زبون خویش می کند؛ دیوی پر آژنگ چهر که به هیچ مهربانی آرام نگیرد.
- درگاه فرمانروا بسان دریاست، جویندهای از دریا ریگ به کف می آورد و دیگری در شاهوار.
- سخنهای بلند و نیکو را فراموش مکن که سخن بر تخت شاهی تاج است.
- کسی که دلش از بیم نداری و بینوایی نلرزد وجودش همیشه لبریز شادی است.
- بدخو چنان به رنج اندر است که از زندگانی و تندرستی و خواسته لذت نمیبرد.
- سنگین ترین چیزها برای آدم بار گناه است.
- بهترین خو، سازش و آشتی خواهی است.
- بیهوده گویان پند آموزند، زیرا هشیاران عیب ایشان را به دیده می نگرند و از بیهوده گویی میپرهیزند.